فرشته کوچولو

سلام. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. لطفا نظر فراموش نشود.

فرشته کوچولو

سلام. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. لطفا نظر فراموش نشود.

خوش خیال کاغذی

دستمال کاغذی به اشک گفت: 

قطره قطره‌ات طلاست 

یه کم از طلای خود حراج می‌کنی؟ 

عاشقم! 

با من ازدواج می‌کنی؟ 

اشک گفت: 

ازدواج اشک و دستمال کاغذی! 

تو چقدر ساده‌ای 

خوش خیال کاغذی! 

توی ازدواج ما  

تو مچاله می‌شوی 

چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی 

پس برو و بی‌خیال باش 

عاشقی کجاست؟ 

تو فقط دستمال باش 

دستمال کاغذی دلش شکست 

گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست 

گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد 

در تن سفید و نازکش دوید خون درد 

آخرش دستمال کاغذی مچاله شد 

مثل تکه‌ای زباله شد 

او ولی شبیه دیگران نشد 

چرک و زشت شبیه این و آن نشد 

رفت اگرچه توی سطل آشغال 

پاک بود و عاشق و صاف و زلال 

او 

با تمام دستمال‌های کاغذی 

فرق داشت  

چون که در میان قلب خود 

دانه‌های اشک داشت. 

                                         عرفان نظرآهاری

 

داستان آفرینش

 سال‌ها پیش از این 

زیر یک سنگ گوشه‌ای از زمین 

من فقط یک کمی خاک بودم همین 

یک کمی خاک که دعایش 

پرزدن آنسوی پرده‌ی آسمان بود 

آرزویش همیشه 

دیدن آخرین قله‌ی کهکشان بود 

               ****** 

خاک هرشب دعا کرد 

از ته دل خدا را صدا کرد 

یک شب آخر دعایش اثر کرد  

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد 

و خدا تکه‌ای خاک را برداشت  

آسمان را در آن کاشت 

خاک را 

توی دستان خود ورز داد 

روح خود را به او قزض داد 

خاک 

توی دست خدا نور شد 

پر گرفت از زمین دور شد 

             ****** 

راستی من همان خاک خوشبخت 

من همان نور هستم 

پس چرا گاهی اوقات  

این همه از خدا دور هستم؟ 

                                        

             عرفان نظرآهاری