فرشته کوچولو

سلام. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. لطفا نظر فراموش نشود.

فرشته کوچولو

سلام. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. لطفا نظر فراموش نشود.

برف

امروز با اینکه اونقدر برف نیومده بودما رو هم تعطیل کردن.

متنی پر معنی!

  

نویسنده‌ی برجسته: 

شب بود و خورشید به روشنی می‌درخشید.پیرمردی جوان یکه و تنها همراه با خانواده‌اش در سکوتی گوش‌خراش قدم‌زنان نشسته بود. 

 

 

۰۰۰


خیلی خوشحالم.دیروز فهمیدم خاله‌م می‌خواد نی‌نی بیاره!

دوستان من لطفا دعا کنید۲تا نی‌نی باشه!خوب؟ یکی دختر

یکی پسر.آخه هم دخترخاله‌م خواهر می‌خواد و هم پسر‌خاله‌م     داداش می‌خواد.  

داستانک۲

 

من آن خانه را بالاخره ساختم٬همان خانه‌ی شیروانی‌دار را. 

همان جا که دوست داشتی٬ وسط‌ آن جنگل سرسبز٬ 

لای آن همه بوته‌های تمشک٬ نرسیده به آن رودخانه‌ی 

پیچ‌در‌پیچ که یک پل سفید فلزی روی موج‌های زیرش تاب 

می‌خورد٬همان‌جا که افق نارنجی پیداست. 

بالاخره این کوبلن هم بافته شد.

داستانک

 

بعد از اینکه دختر و پسر همدیگر را پسندیدند٬پسر به پدرش گفت:شما خانواده‌ی آنها را پسندیدید؟ پدر پاسخ داد: بله من خود دختر را هم پسندیدم.  

ــ چه طور؟ 

ــ بعد از فوت مادرت٬ او می‌تواند جای خالی او را برایم پر کند.