فرشته کوچولو

سلام. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. لطفا نظر فراموش نشود.

فرشته کوچولو

سلام. امیدوارم از وبم خوشتون بیاد. لطفا نظر فراموش نشود.

داستانک۲

 

من آن خانه را بالاخره ساختم٬همان خانه‌ی شیروانی‌دار را. 

همان جا که دوست داشتی٬ وسط‌ آن جنگل سرسبز٬ 

لای آن همه بوته‌های تمشک٬ نرسیده به آن رودخانه‌ی 

پیچ‌در‌پیچ که یک پل سفید فلزی روی موج‌های زیرش تاب 

می‌خورد٬همان‌جا که افق نارنجی پیداست. 

بالاخره این کوبلن هم بافته شد.

نظرات 3 + ارسال نظر
Fati AlphA یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ب.ظ http://frz.blogfa.com

آخه عزیزم همه بچه های خودمون مرتب (حتی تو امتحانا) پست میزدن بهم گفتن حقمون ضایع می شه اینهمه پست زدیم.
حالا تو زیاد نگران نباش قراره وبلاگو ببریم تویloxblogبسازیم.
هر وقت رفتیم اونجا خبرت میکنم.
ببخشید من اصلا دلم نمیخواست این کارو بکنم مجبور شدم.
امیدوارم درکم کنی
بازم معذرت
خدانگهدار

مینا یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ب.ظ

ممنون از این که به وبلاگم سر زدی
در ضمن منظورت کدوم شعر بود....!!؟؟؟ من که شعر رو به خاطر تو ننوشتم....!!
راستی چرا وبلاگ من رو نمی ذاری تو پیوند هات؟؟
فعلا بای

غلووووووووووووووووووم! شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ

یعنی چی؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد